پی نوشت:
1- واژه ی "گفتار" به عوض واژه ی "حرفای" آمده تا هارمونی حفظ شود.
2- این یک بیت هم در مذمت 5امین بیت عکس سروده شده، که اشکال وزنی داشت، منتها سعی کردم صاف و صوفش کنم! اما فعلا در شعر نمی آرمش:
گفته باشند که بامعرفت آیید و نزار
سرخوش و بی خبر رفتید کجا؟ رفتی و شد؟!
بعد از اصلاح عجولانه:
گفته باشند که بامعرفت آیید و نزار
سرخوش وبی سر و پایانه کجا رفتی و شد!؟!
شاعر منظور بی احترامی و نادیده گرفترسومات رو نداره
او با استفاده از استعاره و تشبیه گلایه ای به انسان ریاکار و نصیحتی به ما کرده و میخواد بگه انسان با دل و روحش به خداوصل است وخدا کاری به ظاهر ادمی نداره و اصل دل است و دل است و دل